و شهادت نیز ما را تنها گذاشته است.....
چگونه با خیالات س ک س ی خود مبارزه کنیم؟
اگر از کسانی هستید که مدتی طولانی است درگیر افکار جنسی و خیال پردازی های سکسی هستید ، شما هرگز در ابتدای کار نمی توانید ، خود را از این خیال پردازی ها بازدارید، مگر آن که جایگزین مناسبی را برای آن در نظر بگیرید . باید افکار و خیالات جنسی و داستان هایی سکسی را که در ذهن خود می پرورید را با فکر دیگری جایگزین کنید . این جایگزین هر چه هست ، باید آن قدر برایتان جذاب باشد که تمام فکر و ذهن شما را مشغول کند . بدیهی است که تشخیص آن با خودتان است . ممکن است خواندن کتاب یا رمان برای شما جذاب باشد. در این مثال شما رمان مورد نظر را انتخاب کرده (مثلا رمان سارا کورو برای خانم ها)، و هر روز چند دقیقه صبح و شب (بعد و قبل از خواب) و همچنین در طول روز در اوقات بیکاری به مطالعه آن می پردازید. بدین ترتیب ذهن شما به جای سیر در خیالات سکسی ، در شخصیت ها ، اتفاقات و موضوع داستان یا کتابی که آن را مطالعه کرده اید ، درگیر خواهد شد.
یک نکته مهم : دقت کنید جایگزینی را که انتخاب می کنید تحریک کننده نباشد و شما را دوباره به وضع سابق برنگرداند. در این باره من تعدادی از کتاب ها و رمان های سالم را برای شما در همین سایت معرفی می کنم.
موضوع دیگری که شما را از خیالات سکسی و حتی خود ارضایی باز می دارد یاد مرگ و قیامت است . به طور کلی یکی از مشکلات اساسی که موجب گناه و رفتارهای نادرستی همچون خودارضایی می شود ، ذهن آلوده و آکنده از خواطر است . یاد مرگ به پاک شدن ذهن و نفی خواطر کمک می کند . با نفی خواطر قلب به تسخیر خود انسان در می آید و ضمیر آلوده پاک می گردد .
به توصیه عارفان و اساتید اخلاق ، یاد مرگ برای ریشه کن کردن و اصلاح بسیاری از صفات زشت در انسان به عنوان یک داروی اعجازگر عمل می کند. در روایتی از پیامبر اسلام درباره یاد مرگ آمده است که اگر کسی روزانه بیست بار به یاد مرگ باشد با شهیدان جنگ بدر در یک درجه قرار می گیرد.
چگونه به مرگ فکر کنیم ؟
الف - فکر کنیم که مرگ هر لحظه ممکن است ما را در خود بگیرد. دوستی برایم sms فرستاده بود . در ابتدا با هنرمندی تصویر یک ساعت را درج کرده بود و بعد نوشته بود برای دیدن تو لحظه ها را می شمارم و در پایان نوشته بود : قربانت عزرائیل . حقیقتا همین طور است . اگر بدانیم که هزاران نفر هر لحظه به طور ناگهانی با سکته و ... از دنیا می روند ، طور دیگری عمل خواهیم کرد. تا می خواهید مشغول خود ارضایی شوید به خودتان بگویید اگر خداوند در همین لحظه جان مرا بگیرد ، چه؟ اگر در همین لحظه سقف خانه روی من بریزد ، بمیرم و مردم جسد مرا در حالی که برهنه ام و دستم روی آلتم است ، کشف کنند ، چه آبرویی برایم خواهد ماند ؟ یکی از رفقا در جریان زلزله بم برای بیرون آوردن اجساد رفته بود. ماجراهایی تعریف می کرد که سر آدم سوت می کشید. در جایی عده ای زن و مرد در حال ... آوار بر سرشان فرود آمده بود! مگر آنها ، حتی چند ثانیه قبل از مرگشان می دانستند که به زودی خواهند مرد؟ باور کنید بسیاری از آنها که الان مرده اند فکر می کردند سال ها بعد از این زنده می مانند و نقشه ها برای خود و زندگیشان کشیده بودند. اما حضرت عزرائیل با کسی شوخی ندارد . مرگ هم خبر نمی کند. اگر مرگ ناگهانی امکان دارد ، پس چرا ما باید از این بابت خاطر جمع باشیم ؟! حواسمان را جمع کنیم و به این مساله زیاد فکر کنیم.
ب- به سختی مرگ فکر کنیم . شاید شنیده باشید که مرگ افراد صالح به راحتی بوییدن یک گل است و امثال آن. ولی صالح داریم تا صالح . می دانید در روایات در کیفیت مرگ چه توصیف هایی شده و جان کندن به چه تشبیه شده است ؟ آمده مرگ برخی از افراد مانند این است که میله سرخ شده در آتش را در میان پشمی نمناک قرار دهند و سپس آن را به سختی از میان آن بیرون بکشند. تصورش را بکنید . اصلا همه چیزتان غلاف می شود. با فکر کردن به نحوه مرگ هر چه خیال است از ذهن انسان می پرد ، چه رسد به سکس و این حرف ها. در باره جان کندن برخی دیگر گفته اند مانند این است که شاخه پرخاری را به درون آدمی فرو کنند به طوری که هر خاری به رگی فرو رود . مساله به همین ختم نمی شود . بلکه بعد از فرو رفتن خارها شخص نیرومندی با شدت هر چه بیشتر این شاخه را بیرون بکشد به طوری که رگ و ریشه انسان با خار ها بیرون بیایید.
دوست عزیز در همان لحظه ای که می خواهی به خود ارضایی یا گناهی دیگر در خلوت مشغول شوی اگر احتمال دهی الان ممکن است یکی از ماموران پلیس 110 بیایید داخل و به تو 5 ضربه شلاق بزند، با سرعت هر چه بیشتر فرار را بر قرار ترجیح می دهی . صبر کن هنوز نیامده فقط احتمال دادی. اما فکر کن اگر فرشته مرگ سر برسد چه ؟ عزرائیل که از در و دیوار تو نمی آید تا با سر وصدا باشد یا آژیر که نمی کشد. همان جا در حمام ، اتاق یا ... کنارت نشسته است و با تاسف برایت سر تکان می دهد و تا اراده کند ، جانت رفته.
دوست خوبم ، لازم نیست بگویم . خودت می دانی هر عضوی که روح ندارد ، درد هم ندارد. اگر کسی به شما بگوید سر موی من درد می کند، به او می خندی. چون تنها اجزایی که روح دارند ، درد هم دارند و شما دردش را احساس می کنی. اگر پوست شما زخم شود یا بسوزد بسته به شدت آسیب ، درد کم و زیاد می شود. اگر عضو مهمتری آسیب ببیند مثل قلب ، کلیه یا ... به تناسب درد هم بیشتر و فراگیرتر خواهد شد. حالا فرض کن تمام رگ ها و اعضای بدن تو تحت شکنجه قرار بگیرد! ببین عجب دردی در وجودت خواهد پیچید. حالا از اعضای بدنت بگذر . فکر کن اگر شکنجه مستقیما به خود روح وارد شود ، بدون هیچ واسطه ای. کاری به جسم قلب و کلیه و ... نداشته باش. اگر روح قلب و دست وپا و رگ ها و ...از فرق سر تا آخرین جزء پا شکنجه شود، ببین آن وقت چه می شود. سلمان فارسی کرامتی کرد و مرده ای را زنده کرد. طرف هم آدم خوبی بود. ازش پرسید بگو ببینم ، چجوری مردی؟ گفت: باور کن اگر بدن مرا با قیچی می بریدند ، یا به اعضا و استخوان هایم اره می کشیدند، راحت تر بودم . با این که از اهل خیر و سعادت بودم ، اما یک مرتبه دیدم یک شخص تنومندی با نگاهی تند در میان آسمان و زمین ظاهر شد. تا به چشم و زبان و گوش من اشاره کرد ، کور و لال و کر شدم. بعد این فرشته مرگ به من گفت : مژده باد که تو از نیکوکاران هستی. سپس به من نزدیک شد و شروع کرد به گرفتن روح من. روح مرا از هر عضوی که می گرفت به اندازه کسی که از آسمان بیفتد در رنج بودم . همین طور قبض روح کرد تا رسید به سینه ام. یک مرتبه روح را از پیکرم بیرون کشید. آن قدر سخت بود که اگر برای کوه ها اتفاق می افتاد ، آب می شدند. بعد هم روح مرا از بدنم خارج کرد.
دوست خوبم ، این روایت ها خیال بافی نیست . واقعیتی است روشن که از ائمه و اولیای خدا نقل شده . خوب در جوانب آن ها فکر کن. خودت را بسنج . موضوع به این سادگی ها هم نیست. وقتی کسی که نیکوکار و اهل ایمان و سعادتمند بوده این طور از قبض روح بگوید ، پس دیگر من و تو باید شبانه روز زار بزنیم. توصیه می کنم گاهی برو و کتاب هایی که در این باره نوشته شده را بخوان . می گردم اگر کتاب خوبی در همین موضوع پیدا کردم اینجا معرفی می کنم.
ج- همچنین وقتی که هوس خود ارضایی به سرت می زند می توانی به این فکر کنی که بعد از مرگ بر سر این بدن زیبایت چه بلایی خواهد آمد . کرم ها به جانت می افتند و حتی به اندام جنسی تو هم رحم نخواهند کرد. حالا که تصمیم گرفته ای خود ارضایی را ترک کنی ، إن شاء الله دیگر هرگز تصاویر سکسی را نمی بینی اما اگر به طور اتفاقی دیدی ، به این فکر کن که ممکن است صاحب همین تصویر که معلوم نیست برای چند سال پیش است الان در زیر خاک پوسیده باشد. ممکن است الان در عذاب خداوند باشد. تو چطور می توانی از دیدن صحنه ای که موجب عذاب کسی است لذت ببری . نه تنها لذت نخواهی برد بلکه به حالش گریه خواهی کرد.
د- گاهی به قبرستان برو و از نزدیک ببین کدام یک واقعی تر است ؟ افکار سکسی تو یا این ها که پیکر بی جانشان در زیر این سنگ ها و خاک ها آرمیده است. مطمئن باش برخی از آنها حتی بهتر و بیشتر از آنچه تو تصور کنی به سکس و مسائل آن می اندیشیده اند. اما الان چه ؟ کجا هستند و خیالاتشان چه نفعی برایشان داشته است. از خیال بگذر و به واقعیت بپیوند.
خلاصه دوست خوبم اگر واقعا می خواهی از این مشکل نجات پیدا کنی ، سعی کن خیال پردازی های سکسی خود را از بین ببری و جایگزین خوبی برای آن داشته باشی. به مرگ و حوادث اطراف آن اندیشیدن هم تو را می سازد و کمکت می کند تا بهتر آن را ترک کنی. برایت دعا می کنم و آرزوی توفیق ترک گناه دارم.
محمد مختاری (1368 - 25 بهمن 1389 در تهران) یکی از دو نفری است که در جریان اعتراضات جنبش سبز در 25 بهمن 1389 در تهران کشته شد.[1] خبرگزاری فارس مسئول تیراندازی به این جوان را «عوامل فتنهگر و گروهک مزدور و تروریستی منافقین» دانست.[2] مجید مختاری برادر محمد مختاری، پس از کشته شدن برادرش در 25 بهمن 1389 در یک مصاحبه تلفنی با مسیح علینژاد خطاب به نیروهای امنیتی گفت: درد آور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیده اند.[3]
پدر مختاری در آستانه سالگرد کشته شدن فرزندش در راهپیمایی اعتراضی 25 بهمن می گوید: می خواستند محمد را بسیجی معرفی کنند اما محمد پیش از مرگ خودش را معرفی کرده بود و آنها نمی دانستند اگر محمد را بسیجی معرفی کنند جواب نوشته های فیسبوکی اش را چه بدهند پس از گذشت یک سال اسماعیل مختاری پدر محمد مختاری در گفتگو با سرخ سبز در توضیح آنچه در روز تشییع جنازه بر این آنها گذشته است می گوید برخی از زنان که برای خانواده ی ایشان هم ناشناس بوده اند با حضور در مراسم تشیع جنازه در مقابل دوربین ها نقش مادر محمد مختاری را بازی کرده و شعارهایی را سر می دادند که در آن شرایط باعث رنجش این خانواده نیز شده بودند. مراسم تشییع جنازه محمد مختاری، یکی از کشته شدگان 25 بهمن آن زمان وقتی توسط هواداران دولتی برگزار شده بود، مخالفان دولت آن را به “شهید دزدی” تعبیر کرده بودند. اینک پدر محمد مختاری که به گفته ی خودش هنوز نمی داند که به خانواده ی وی اجازه برای برگزاری مراسم سالگرد را می دهند یا نه، پرده از تلاش هایی که یک سال قبل برای بسیجی معرفی شدنِ محمد مختاری صورت گرفته بود بر می دارد و می گوید شبی که محمد جان باخت، ساعت دو نیم بعد از نیمه شب به منزل آنها مراجعه کردند و از آنان خواستند تا عکسی از محمد را در اختارشان قرار دهند که او را پیش از روز تشییع جنازه به عنوان بسیجی معرفی کنند. در آستانه سالگردِ کشته شدنِ محمد مختاری در راهپیمایی اعتراضی 25 بهمن 88، با پدر وی «اسماعیل مختاری» در مورد برخی از جزییات آنچه در زمان جان باختن و به خاک سپردن این جوان و همچنین آنچه در این یک سال بر آنها گذشته است.[4]
جناب آقای احمدینژاد
یادم نمیرود نوجوان که بودم، هر چند هفته یک بار همراه مادر برای ملاقات پدر به زندان میرفتیم. آن موقع به انقلابیونی که علیه شاه فعالیت میکردند، خرابکار میگفتند. یک بار در زندان متوجه شدم، پدر سعی میکند آثار شکنجه را پنهان کند و خود را آسوده و راحت نشان دهد. آن روزها تحمل شکنجه وحشیانه ساواک برای انقلابیون دلپذیر بود، چرا که برای هدفی بزرگ میجنگیدند و این شکنجهها برایشان حلاوت داشت.
انقلاب که پیروز شد، انقلابیون بر مصدر کار نشستند و هرکس مسئولیت مهمتر و بزرگتری داشت، بیشتر هدف تهاجم ضدانقلاب قرار میگرفت. بخشی از تهاجم دشمنان، بسترسازی نرم و آهسته برای بیاعتماد کردن مردم به انقلابیون بود. سال 59 هنگامی که آقای هاشمی برای سخنرانی به شهر تبریز رفته بود، مارکسیستها و منافقین، پلاکاردهای زیادی در شهر نصب کردند و ایشان را سرمایهدار، دارای باغهای پسته، فئودال، ارباب و... خواندند. اثر این تبلیغات سوء به حدی بود که ایشان نتوانست سخنرانی کند.
نقش ممتاز ایشان در تثبیت انقلاب، اداره و ختم جنگ، انتخاب رهبری، بازسازی، سازندگی و کنترل بحرانها، دشمنان را در پرداختن و بال و پر دادن به شایعات جریتر کرد. خانواده ایشان نیز هدف تهاجم قرار گرفت و هر روز مطلب تازهای مانند کارخانه خودرو، املاک خارج از کشور، هواپیمایی و... که حاصل تخیلات شایعهسازان بود، ساخته و به سرعت و وسعت پخش میشد. رسوب این شایعات به تدریج بستر بزرگی از اتهامات کذب را فراهم آورد.
آقای احمدینژاد
در انتخابات سال 84، شما با سوار شدن بر موج بستر شایعاتی که در طول سه دهه علیه آقای هاشمی و خانواده ایشان شکل گرفته بود، به اصطلاح پیروز شدید. چهار سال ضعیفترین کارنامه دولتهای پس از انقلاب را برجای گذاشتید. جهش غیرمنتظره آقای موسوی در نظرسنجیها و ایجاد موج فراگیر در پشت کردن به دروغ و گرایش به صداقت، اردوگاه شما را به حدی نگران کرد که باز به فکر استفاده از همان اهرم موج سواری بر بستر شایعات دشمن ساخته افتادید.
شبهه افکنیهای شما در جلسه مناظره تلویزیونی با آقای موسوی وادارم کرد تا برای آن صحبتهای غیرمسئولانه پاسخی دهم، گرچه میدانم شما بهتر از همه به پوچ و واهی بودن آن ادعاها واقف هستید اما میل به ماندن درقدرت، شما را از انصاف و تقوا دور کرده است.
برادر عزیزم سیدعلیرضا بهشتی فرزند شهید مظلوم بهشتی، در مقالهای مینویسد: «نگرانیام از تکرار تاریخی است که خود شاهد آن بودهام. شیوهای که به کار برده شد، صحنه فراموش نشدنی 14 اسفند 59 را تداعی کرد و تلخکامی انتخاب کسی که با استفاده از شیوههای تخریبی و هتاکانه، افشاگریهایی کرد که با تکیه بر اسناد جعلی، ترور شخصیتی رهبران انقلاب و یاران نزدیک امام را هدف گرفت و تا هفتم تیر و هشتم شهریور اتفاق نیافتاد، یکه تاز قدرت و پیروز میدان مینمود. رئیسجمهوری که سخنانش مملو از پردهدریهایی بود که خوراک روزمره بنگاههای خبرپراکنی ضدانقلاب را فراهم میکرد. آنچه از آن روزها به عنوان سند افتخاری باقی ماند، راست قامتی جاودانگان تاریخ است. آنچه به یادگار ماند، هوشیاری همگانی بود که تا سالها راه را بر ترور شخصیتی افراد بست. آنچه در تاریخ ثبت شد، اقدام شجاعانه نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در جهت تصویب عدم کفایت ریاست جمهوری بود که با تصمیم تاریخی امام در عزل او در آمیخت و آنچه بر تارک تاریخ انقلاب ما خواهد درخشید، پیروزی اخلاق بر بد اخلاقی است.»
آقای احمدینژاد
خود نیک میدانید که شایعات مربوط به خانواده رفسنجانی یک روزه ایجاد نشده است و از همان اوان انقلاب با شروع فعالیت ضدانقلاب و سلطنتطلبها، افراطیونی چون گروه فرقان، گروههای مارکسیستی و... حالا شما در تکمیل و تداوم شایعات نقش داشته و داشتید. حفظ و تداوم قدرت چقدر میارزد که به خاطر آن حاضرید مطالبی را بر زبان آورید که بیش از هرکس دیگری به واهی بودن آن واقف هستید. آیا جلب آرای مردم به هر قیمت ممکن با ادعاهای دینداری شما، سازگاری دارد؟
آقای احمدینژاد
جنابعالی برای عوام فریبی میگویید آقای هاشمی اشرافیگری را در حاکمیت رواج داد. آیا شما زمانی که در کنار ایشان، حکم استانداری گرفتید، این اشرافیگری را حس نمیکردید و اکنون پیدا شده است؟ چطور در آن موقع به مجیزگویی میپرداختید و میگفتید نام هاشمی در تاریخ ایران میدرخشد و اکنون هتاکی میکنید؟ زیرا که متوجه شدهاید، اقبال مردم به رقیب شما است و عطش بیحد به قدرت، عوام فریبی به هر قیمت ممکن را برایتان موجه ساخته است!
محسن هاشمی
روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت.
فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:
می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد…
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.
فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و…
خدا لب به سخن گشود: با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام.
تو همان را هم از من گرفتی.
این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟
و سنگینی بغضی راه کلامش بست…
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
ما در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا هستیم. یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهرهاش پیداست اروپایی است، سینی غذایش را تحویل میگیرد و سر میز مینشیند. سپس یادش میافتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند میشود تا آنها را بیاورد. وقتی برمیگردد، با شگفتی مشاهده میکند که یک مرد سیاهپوست، احتمالا اهل ناف آفریقا (با توجه ...به قیافهاش)، آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست!
بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس میکند. اما بهسرعت افکارش را تغییر میدهد و فرض را بر این میگیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینه اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست. او حتی این را هم در نظر میگیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعده غذاییاش را ندارد. در هر حال، تصمیم میگیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند. جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ میدهد.
دختر اروپایی سعی میکند کاری کند؛ اینکه غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود. به این ترتیب، مرد سالاد را میخورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از تاس کباب را برمیدارند، و یکی از آنها ماست را میخورد و دیگری پای میوه را. همه این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛ مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرمکننده و با مهربانی لبخند میزنند.
آنها ناهارشان را تمام میکنند. زن اروپایی بلند میشود تا قهوه بیاورد. و اینجاست که پشت سر مرد سیاهپوست، کاپشن خودش را آویزان روی صندلی پشتی میبیند، و ظرف غذایش را که دستنخورده روی آن یکی میز مانده است.
توضیح:
چقدر خوب است که همه ما خودمان را از پیشداوریها رها کنیم ، وگرنه احتمال دارد مثل احمقها رفتار کنیم؛ مثل دختر بیچاره اروپایی که فکر میکرد در بالاترین نقطه تمدن است، در حالی که آفریقایی دانشآموخته به او اجازه داد از غذایش بخورد، و همزمان میاندیشید: «این اروپاییها عجب خُلهایی هستند!»
رابطه جنسی :
هر زمان سخن از رابطه جنسی به میان می آید منظور انجام اعمال و رفتاری بین زوجین میباشد که به موجب برقراری این رابطه علاوه بر تامین نیاز جنسی میباید احساست عواطف و نیازهای روحی طرفین نیز برطرف شود .
رابطه جنسی مهمترین بخش از روابط زناشوئی میباشد که ناخود آگاه بر سایر رفتارها و عملکرد زوجین در مجموعه روابط زناشوئی تاثیر مستقیم و در برخی از رفتارهای و واکنشها تاثیر غیر مستقیم خواهد گذاشت که حتی زوجین خود متوجه نخواهند شد که اختلافات موجود در زندگی زناشوئی از کجا سرچشمه میگیرد . پس پرداختن به این موضوع از درجه ارزش بالائی برخوردار میباشد.
رابطه جنسی از نظر اسلام :
خوشبختانه تنها دینی که با صراحت هرچه تمام و البته با حفظ حیا توصیه های آموزنده و ضروری در مورد روابط جنسی بین زوجین مطرح نموده دین اسلام است خیلی ها با تفکر غلط و با اعمال نظریات نا صحیح و نا آگاهانه در مورد این دین سعی در منحرف کردن ذهنیت سایرین داشته اند فراموش نکنید توصیه های مهمی که اسلام در مورد رابطه جنسی ارائه داده امروزه در مجلات مختلف موجود در کشورهای غربی بکار گرفته شده است . اما به علت اینکه از نظر اسلام این رابطه تنها بین زوجین مطرح شده هیچ جای این مجلات نامی از اسلام برده نشده . آموزش مسائل جنسی نیز از نظر اسلام نه تنها ایرادی ندارد بلکه این نوع آموزش با حفظ حیا و حرمت توصیه شده و روایات و احادیث بیشماری از امامان و پیامبر اسلام (ص) در زمینه مسائل جنسی موجود میباشد که علم امروز هنوز قدرت درک برخی از این توصیه ها را ندارد.
تاثیرات منفی تجربه رابطه جنسی با افراد مختلف :
همانطور که در جامعه میشنویم میبینیم و البته بعضی ها تجربه میکنند برخی افراد در غالب روابط دوستی ، روابط نا مشروع و تجاوز اقدام به برقراری رابطه جنسی با افراد مختلف می کنند و جالب اینکه اکثر این افراد در جمعهای دوستانه انجام اینکار را یک ارزش و برتری می دانند . مسلما اولین رابطه جنسی همیشه در ذهن افراد ماندگار است برقراری رابطه جنسی با افراد مختلف باعث بروز اختلالات جنسی از نظر روانی و در نتیجه واکنشهای عصبی و غیر متعادل در فرد می شود در این صورت کم کم این رابطه ارزش واقعی خود را از دست داده و تاثیر مستقیم بر روی زندگی زناشوئی آینده فرد خواهد گذاشت ( انزال زود رس یا دیرس ، عدم تحریک پذیری و ...) گذشته از این اینگونه افراد معمولا زمانی که ازدواج می کنند و قصد رابطه جنسی با همسر خود را دارند در حین رابطه دچار عذاب وجدان شده و سایر خاطرات آنها از روابط قبلی برای آنها تداعی می شود . اینگونه افراد دچار دوگانگی جنسی می شوند توضیح : هر فردی در برابر رابطه جنسی از خود یک نوع واکنش نشان می دهد و یکسری انتظارات و رفتارهایی دارد و طی زمان خاصی به ارگاسم میرسد و البته از نوعی رابطه بیشتر لذت میبرد حال فرض کنید فردی که با افراد گوناگون رابطه جنسی برقرار میکند در هر رابطه با واکنش خاصی از طرف مقابل روبرو می شود و البته معمولا اینگونه روابط نا مشروع در زمان و شرایط مناسبی صورت نگرفته و همواره استرس و ترس برای هر دو طرف وجود دارد حتی در تجاوزات نیز این مسئله برای فردی که فاعل است ( تجاوزگر ) صادق بوده این فرد در زندگی زناشویی در رابطه جنسی با همسر خود دچار اختلال خواهد شد. از آن گذشته رابطه جنسی فقط برای برطرف شدن غریزه جنسی نمیباشد بلکه به منظور تقویت نیازهای روحی و روانی افراد نیز میباشد کما اینکه این رابطه تاثیراتی برروی هورمونهای خواهد گذاشت . در روابط جنسی با افراد مختلف فقط و فقط غریزه جنسی پاسخ داده می شود که البته این امر به صورت کامل انجام نمیگیرد.
رابطه جنسی قبل از ازدواج :
رابطه جنسی در چه دورانی بین افرادی که قصد ازدواج دارند مناسب است ؟
پاسخ : خیلی افراد به نیئت ازدواج و آشنائیی بیشتر در غالب رابطه دوستی حتی با اطلاع خانواده ها پس از مدتی ( با بهانه هایی نظیر اینکه نمی توانند جلوی خوشان رو بگیرند ، بهشون فشار میاد ، اگه منو دوست داری بهم ثابت کن و ...) اقدام به برقراری رابطه جنسی می کنند که مسلما از لذت زیادی برای دو طرف برخوردار میباشد اما برطرف شدن این عطش باعث میشه تا رابطه آنها تحت تاثیر رابطه جنسی قرار بگیره یعنی هر زمان که همدیگرو ملاقات می کنند سعی در انجام شیوه های مختلف این رابطه دارند که همین مسئله تا حدود زیادی باعث عادی شدن این رابطه عدم شناخت بهتر و نهایتا جدایی می شود . من حتی در دوران نامزدی و عقد هم برقراری رابطه جنسی را مناسب نمی دونم چرا که اعتقاد دارم عطش جنسی دو طرف تا زمانی که زیر یک سقف نرفته و زندگی زناشویی خود را آغاز نکرده اند باید حفظ شود تا پیش از ازدواج بریا هم عادی نشوند و این علامت سوال همواره باید برای آنها باقی بماند اما توصیه می کنم راجع به نیازهای جنسی خود شیوه های مورد علاقه ، رفتارهایی که در رابطه جنسی میپذیرند و ... حتما صحبت کنند و البته انجام عمل معاشقه را نیز در دوران عقد توصیه می کند که انجام آن نباید نهایتا به رابطه جنسی ختم شود.
تنوع در برقرای رابطه جنسی :
متاسفانه اکثر افراد در جامعه ما هر زمان صحبت از رابطه جنسی به میان میاد فکرو ذهن آنها سمت یک عمل کشیده می شود این در حالیست که شیوه های مختلف رابطه جنسی را بکار نمی گیرند و خود و همسر خود را از لذت بیشتر محروم میسازند . من به اختصار توضیحی در مورد شیوه های انجام رابطه جنسی مطرح میکنم توجه داشته باشید چون دسترسی به اینترنت برای تمامی گروههای سنی سهل است پس نمی توانم برخی مسائل را به صورت باز مطرح کنم ( کاربران عضو می توانند از طریق فرم سفارش مقاله اقدام به سفارش مقاله شیوه های مختف رابطه جنسی نمایند ) کلا رابطه جنسی به دو قسمت تقسیم می شود : هارد ( Hard ) و سافت(soft ) در رابطه جنسی به سبک هارد همان رابطه ای است که در آن دخول انجام می شود و خود بر دوقسمت است رابطه جنسی از راه واژن و رابطه جنسی از راه مقعد (که توصیه نمیشود ) رابطه جنسی از نوع سافت رابطه جنسی میباشد که در آن دخول صورت نمیگیرد همانند اورال یا رابطه جنسی دهانی و ... فراموش نکنید هر کدام از رابطه جنسی های هارد و سافت خود پوزیشنهای مختلفی دارد . اما همیشه خوده رابطه جنسی مهم نیست . سعی کنید این رابطه را صرفا در رختخواب با همسر خود تجربه نکنید محلهای مختلف و حالات مختلف را تجربه کنید . البته از نظر موقعیت زمانی برخی هورمونهای هنگام شب فعالیت بیشتری دارند به همین منظور توصیه می شود این رابطه بیشتر شب انجام شود .
عدم آگاهی افراد از نیازهای جنسی خود و اولین رابطه جنسی بین زوجین :
برخی افراد ، معمولا خانمها از نیازها و خواسته های جنسی خود بی اطلاعند و حتی نمی دانند لحظه ارگاسم چه زمانیست و چه احساسی خواهند داشت که این مسئله باعث شکل گیری ترس در وجود آنها شده گذشته از این هر زمان که به از بین رفتن پرده باکرگی خود فکر می کنند ترس آنها دو چندان می شود تا جایی که احساس تنفر از رابطه جنسی به آنها دست میدهد اینها طبیعی هستند و اشکالی هم نداره یعنی افرادی که چنین تفکراتی دارند فکر نکنند دچار مشکل روانی و یا ناتوانی جنسی و ... هستند این افکار به علت عدم آگاهی و یا دیدن تصاویر غیر واقعی در فیلمهای مبتذل میباشد یا شنیده هایی که صحت ندارند. من به صورت مختصر توضیحاتی در این باب ارائه میدهم تا از این ترس افراد بکاهم . خب شناخت امیال جنسی جز با برقراری رابطه جنسی امکان پذیر نیست البته برخی افراد در این مواقع خودارضائی را توصیه می کنند که من چنین توصیه ای به شما نمی کنم چراکه خود ارضایی اعتیاد آور است و خود باعث بوجود آمدن مشکلات دیگر می شود از آن گذشته از نظر شرعی و پزشکی مردود است مسلما بعد ااز تجربه چند رابطه جنسی آغازین در زندگی زناشویی شما و همسرتان از نیازهای خود و طرف خود آگاه می شوید اما اولین رابطه جنسی بسیار مهم است اولا سعی کنید این رابطه را زمانی برقرار کنید که هر دو طرف آمادگی روحی و جسمی کامل داشته باشید مسلما هر دو طرف دچار استرس هستند اکثر زنان فکر می کنند پارگی پرده بکارت با دردو سوزشو خونریزی و ... همراه است که این طرز فکر باعث استرس بیشتر می شود ( نکته : واژینیسم یا اسپاسم عضلانی دهانه واژن یکی از بیماریهای جنسی میباد که بواسطه آن درد زیادی در دهانه واژن هنگام رابطه جنسی شکل میگیرد علت این درد گرفتگی عضلات دهانه واژن میباشد که این گرفتگی بیشتر به علت استرس و ترس از رابطه جنسی میباشد ) در صورتی که در عمل خیلی ها متوجه نمی شوند که اصلا پرده بکارت آنها از بین رفته است لایه پرده بکارت به نازکی لایه پوست پیاز است ( حتی نازک تر ) و البته بسته به نوع پرده ( ارتجاعی ، حلقوی ، معولی و ...) دارد و مقدار خونی که خارج می شود شاید یکی دو قطره باشد که در حین رابطه متوجه آن نخواهید شد پس سعی نکنید با ذهنیت نا درست باعث بوجود آمدن استرس در خود بشوید
لعنت به آنکه پایه گذار سقیفه شد
لعنت به هر کسی که به ناحق خلیفه شد
لعنت به آنکه بر تن اسلام خرقه کرد
این قوم متحد شده را فرقه فرقه کرد
تکفیر دشمنان علی رکن کیش ماست
هر کس محب فاطمه شد قوم و خویش ماست
قران و اهل بیت نبی اصل سنت است
هر کس جدا ز این دو شود اهل بدعت است
ما هم کلام منکر حیدر نمی شویم
با قنفذ و مغیره برادر نمی شویم
ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم
ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم
ما را نبی قبیله سلمان خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد
از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی(امیرالمومنین) ایستاده ایم
شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود
وقتی که حرف کوچه ودیوار می شود....
حقوق بشر در نگاه امیرالمؤمنین علی(ع)
مقدمه :
اول. انسان همان موجودی است که آفرینش وی در زیباترین شکل ممکن صورت پذیرفته[1] و خداوند خود را نسبت به چنین آفرینشی تحسین نموده،[2] و بر همین اساس جایگاه شایسته و والای او را مورد تأکید قرار داده است:
و لَقَد کرّمنا بَنی آدَمَ وَ حَملناهُم فی البرّ و البحر و رزقناهم من الطیّبات و فضّلناهم علی کثیرٍ ممّن خلقنا تفضیلاً.[3] بنابراین تنها انسان است که تاج کرامت بر سر او نهاده شده، برتری او در جهان به روشنی اعلام گردیده و آنچه در آسمان و زمین است با اراده خداوندی در قبضه وی (انسان) قرار گرفته است.[4]
در این نگرش الهی بر خلقت انسان که سه محور آفرینش ویژه، جایگاه ویژه و اقتدار ویژه این موجود مورد توجه قرار می گیرد، برخورداری از حقوق ویژه نیز امری طبیعی بوده به گونه ای که بدون آن، ویژگیهای سه گانه فوق معنا و مفهومی نخواهند داشت. به تعبیر دقیق تر، رابطه مستقیمی میان گستره تواناییها و استعداد انسان با گستره و دامنه حقوق وی وجود دارد. به هر میزانی که استعداد خدادادی این موجود بیشتر باشد دامنه استحقاق او نیز گسترده تر خواهد بود.
دوم. انسان از گذشته های دور تا به امروز در پی شناسایی حقوق خویش و در جهت تأمین و تضمین آن، همواره قربانی داده است. پرداخت هزینه های سنگین در این راه به تدریج جامعه بشری را به سوی تنظیم و تدوین حقوق بشر هدایت نمود. اعلامیه های حقوق که سابقه تدوین برخی از آنها به قرنها قبل بازمی گردد نمونه ای از تلاش انسان در این راستا می باشد.
صدور فرمان منشور کبیر (1215م) در انگلستان، اعلامیه استقلال امریکا (1776م)، اعلامیه حقوق بشر و شهروندان فرانسه (1789م)، اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948م) پس از جنگ جهانی دوم و تدوین و تصویب میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سال 1966م در جهت اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر و بالاخره اعلامیه اسلامی حقوق بشر مصوب 14 محرم 1411 قمری مطابق با 5 اوت 1990 میلادی در قاهره، از جمله گامهایی است که در این زمینه برداشته شده است. علاوه بر اعلامیه های یاد شده، امروزه در قوانین اساسی بیشتر کشورهای جهان به اصول اساسی حقوق بشر اعتراف می گردد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در فصل سوم، اصول 19 تا 42 بر حقوق مردم تأکید ورزیده است.
سوم. بیشترین صدمات وارده بر حقوق بشر از سوی صاحبان قدرت بوده است. از طرفی از آنجا که قدرت در دست دولت قرار دارد، تضمین حقوق مردم که نیازمند به پشتوانه قدرت است با اراده دولتها امکان پذیر خواهد بود. به همین جهت در دنیای مدرن، دولت و دولتمردان با برخورداری از ابزار قدرت و امکان تهدید یا تضمین حقوق مردم، مخاطبان اصلی اعلامیه های حقوق می باشند. از آنجا که عدم مهار قدرت، تعرض به حقوق انسانها را به دنبال خواهد داشت همه تلاش اندیمشندان و حقوقدانان بر این بوده است که با تحدید قدرت دولت، حقوق و آزادیهای ملت تضمین شود.
با توجه به نکته فوق محور اصلی بحث از حقوق مردم، حقوقی است که جنبه عمومی دارد و ناظر بر رابطه مردم با دولت می باشد.
چهارم. حقوق بشر در یک تقسیم بندی به حقوق طبیعی و ذاتی و حقوق اکتسابی تقسیم می گردد. حقوق طبیعی، حقوقی است که هر انسانی بدون توجه به تمایزات ظاهری، اقلیمی، نژادی و اعتقادی دارا می باشد، یعنی امتیازاتی که ذاتاً هر انسانی شایسته برخورداری از آنها خواهد بود. بدیهی است که انسانها در پرتو بکارگیری تواناییها و در سایه فداکاری، فعالیت و تلاش خویش می توانند واجد قابلیتهایی گردند که آنان را در تصدی مشاغل و مسؤولیتهای خاصی، مُحِقّ می گرداند. این مزایا را باید جزو حقوق اکتسابی افراد به حساب آورد. به عبارت دیگر، هر انسانی اولاً و بالذّات از حقوق طبیعی متمتعّ می گردد و ثانیاً و بالعرض از حقوق اکتسابی.
وجود پاره ای تفاوتها در نظام حقوقی اسلام در چارچوب حقوق اکتسابی می تواند مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. بسیاری از خرده گیریها نسبت به حقوق اسلام، ناشی از عدم توجه به مرزبندی فوق می باشد. اعمال و رفتار انسانها می تواند پاره ای از محرومیتها را به دنبال داشته باشد همان گونه که می تواند زمینه ساز امتیازات ویژه گردد. به دیگر سخن، رفتار افراد در برخی موارد در میزان حقوق طبیعی آنان تأثیر مثبت یا منفی می گذارد.
از طرفی حق و تکلیف دو مقوله مرتبط با یکدیگر و غیر قابل انفکاکند. این اصل پذیرفته شده حقوقی در بیان مولای متقیان به زیبایی تمام مطرح شده است که حق لا یجری لِاَحِدٍ الّا جَری علیه و لا یَجری علیه الّا جَری له.[5] بر این اساس هر حقی همراه تکلیفی زاده می شود و برخورداری انسان از هر امتیازی موجب پدیداری مسؤولیت و وظیفه ای است. انسان مُحِقّ، انسانِ مکلّف نیز می باشد. ذی حق بودن یکسویه تنها از آنِ خداوند است.[6] توجه به این مهم از آن جهت حائز اهمیت است که اعتراف به حقوق طبیعی و ذاتی انسان با عنایت به تکالیف متوجه به او لازم است مورد ارزیابی قرار گیرد و از این جهت فرقی میان انسان مدرن با انسان سنتی نیست؛ انسان مدرن که خود را مُحِقّ می داند به هر میزانی که از حقوق بهره مند می گردد نسبت به تکالیف خویش نیز باید گردن نهد؛ در غیر این صورت چه بسا از بخشی از حقوق طبیعی محروم گردد. مکاتب حقوقی غیر الهی این تکالیف را تنها در رابطه انسانها با یکدیگر مورد توجه قرار داده اند. در نظام حقوقی اسلام علاوه بر آن، انسان در رابطه با خدای خویش، تکالیفی دارد. انجام ندادن این تکالیف بازتابهایی در حقوق وی خوا
هد داشت.
پنجم. علی علیه السلام در دوره خلافت تقریباً پنج ساله خویش در گفتار و رفتار خود، توجه ویژه ای به حقوق عمومی مردم داشته است. دقت در ابعاد مختلف مباحث حقوقی مطرح شده از سوی آن حضرت به عنوان رهبری الهی می تواند منبعی کم نظیر در پژوهشهای حقوقی و سیاسی به شمار آید و ملاک و معیاری مطمئن در جهت تدوین حقوق بشر در اسلام باشد. بحث کلی در مورد حقوق متقابل مردم و حکومت را حضرت در خطبه دویست و شانزده به زیبایی تمام بیان فرموده است. انسان امروز با وجود برخورداری از امتیازات ویژه از بخشی از حقوق اساسی خویش محروم مانده است که معلول نگرش تک بعدی و مادی گرایانه به انسان است. علی(ع) که در دامان وحی پرورش یافته با توجه به دو بُعد مادی و معنوی انسان، حقوق وی را در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تبیین نموده است.
بنظر من آدمها دو دسته هستن:
یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور یا بی پول ترن که بهشون میگم گشنه گدا !!!
یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم پاچه خوار یا کمتر کار میکنن که بهشون میگم از کار دررو !!!
یا از من سرسخت ترن که بهشون میگم کله خر یا بی خیال ترن که بهشون میگم ببو !!!
یا از من هوشیارترن که بهشون میگم فضول یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو !!!
یا از من شجاع ترن که بهشون میگم احمق یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی عرضه !!!
یا از من دست و دل بازترن که بهشون میگم ولخرج یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم کنس !!!
یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بک یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی !!!
یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت یا رو راست ترن که بهشون میگم ساده !!!
یا از من عاشق ترن که بهشون میگم دیوونه یا کمتر عاشقن که بشون میگم بی احساس !!!
ای بابا آدما شدن سه دسته که، یکی اینوری، یکی اونوری، یکی هم خودم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
پیغمبران و دین آسمانی[3] . تجمل گرایی و آفات آن . دکتر علی شریعتی . سقوط تنهایی . علمی (مهندسی حرارت و سیالات)
سیاسی
اجتماعی
فرهنگی
ورزشی
تار . لحظاتی با اندیشمندان . مکانیک جامدات .
نوشته های پیشین
آبان 89
مهر 89 اسفند 89 بهار 90 راز الهی صدوبیست ساله شی اخراجی ها و جدایی نادر از سیمین جون کتک شوهر اعتیاد به اینترنت فرق ایران با..... داستان خواندنی بهار 91 بهار 92 لوگوی دوستان
لینک دوستان
صفحات اختصاصی
آمار وبلاگ
بازدید امروز :31
بازدید دیروز :4 مجموع بازدیدها : 81176 خبر نامه
وضعیت من در یاهو
جستجو در وبلاگ
|